• استفاده از پاداش و تشويق – وقتي سيستمهاي مديريت ايدهها به اجرا در آيند، غالباً در ابتدا ايدههاي فراواني دريافت ميکنند، اما پس از مدتي اين تعداد کم شده و به صفر نزديک ميشود. براي تشويق تداوم توليد ايده، از مشوقهاي مالي، يا شکل ديگري از قدرداني و قدرشناسي استفاده کنيد. مطمئن شويد که فرد پيشنهاد دهنده همچنان در طراحي و اجراي آن ايده نقش خواهد داشت – اين هم ميتواند يک انگيزه باشد.
• آموزش دادن خلاقيت – اين روش در حال رايج شدن است. بسياري افراد بر اين باورند که خلاق نيستند، يا به نحوي از ارائه ايدههاي تازه ناتوانند. اين معمولاً درست نيست. تقريباً هر کسي ميتواند خلاقتر بودن را بياموزد، اما بايد خود را آماده آموختن کرده و سپس راهبردهاي خاصي او را به سوي نگريستن به يک موقعيت با نگاهي تازه راهنمايي کند.
• تشکيل تيمهاي حل مسئله – يک تيم را مسئول ارزيابي يک موضوع خاص، توليد يک راهحل و اجراي يک برنامه کنيد. به کارکنان خود ياد بدهيد که بهبود و تغيير چيزهاي خوبي هستند. به افراد فرصت بدهيد ايدههايشان را روي يک موضوع خاص متمرکز کنند – اين کار به آنها کمک ميکند تا تکنيکهاي حل مسئله را که در انجام مسئوليتهاي روزمره خود ميتوانند از آنها استفاده کنند به صورت تمريني به کار ببرند.
• طراحي شغلهاي انعطاف پذير – به افراد اجازه دهيد در کارها شريک شوند و براي همه آنها آموزش ببينند. شايد اين کار به آنان کمک کند بفهمند علت موفقيت شرکت شما چيست، چون از اين راه بصيرت بيشتري نسبت به سيستمها و فرايندهاي مستقر شده پيدا خواهند کرد. وقتي افراد کارکردهاي سازماني را از منظرهاي گوناگون مينگرند، ارائه راهحلهاي نوآورانه براي آنها بسيار آسانتر خواهد شد.
• افزايش آموزش «چرا» - هر چه افراد بهتر بدانند چرا کاري را انجام ميدهند احتمال اينکه راههايي براي بهبود آن بيابند هم بيشتر ميشود. افراد ميتوانند يک کار خاص را بارها و بارها تکرار کنند تا زماني که آن را کامل و بينقض انجام دهند. اما پس از آموختن، شايد هرگز آن را به نحو ديگري انجام ندهند. براي کمک به همه کارکنان در فهم تاثير کارشان بر موفقيت سازمان وقت صرف کنيد شايد از اين راه به آنان کمک کنيد راههايي براي اثربخشتر بودن کشف کنند.
• تاسيس تيمهاي کاري خودگردان – مسئوليت و کنترل بيشتري به کارکنان بدهيد – اين کار شايد مشوق مورد نياز آنها براي موفقيت در يک پروژه باشد. اطلاعاتي که غالباً درون اين نوع تيمها به اشتراک گذاشته ميشود ميتواند سبب درک بسيار بهتر موضوع فعلي شود و اينکه اعضاي تيم به دنبال راههاي تازهاي براي انجام کارها باشند. چنين تيمهايي ميتوانند فرصتهاي فراواني براي رهبري فراهم آورند که به افراد انگيزه ميدهد به نحو متفاوتي فکر کنند.
مديران و اعضاي تيم را در کنار هم قرار دهيد. اين شايد راه واقعاً مؤثري براي تاکيد در اين مورد باشد که مقصد تيم با راهبرد سازماني پيوند دارد. اين کار سبب پر شدن خلا چراها براي همه افراد شده و احتمال توليد ايدههاي تازه را افزايش ميدهد. اعضاي غير مدير اين تيم هم ممکن است از دانستن اينکه ايدههايشان بيواسطه شنيده ميشوند، بهرهاي ببرند و تجربهاي دست اول در مورد نحوه تدوين و ارزيابي ايدهها کسب کنند.